وضع درکشورونقش چپ دموکراتيک دربهبودی اوضاع
محمد ولی محمد ولی

پس ازاعلان سياست جديد ( اوباما) درمورد افغانستان، متحدين جنگی درموردآرايش قوت های شان ونقشی که بايد در افغانستان بازی نمايند به بررسی پرداختند. سياست جديد اوبامااستراتيژی آغازخروج قوتهای عسکری امريکا ازافغانستان راالی سال2011مطرح ساخت وموازی با آن به تشديد عمليات هوائي وزمينی عليه مخالفين مسلح دولت پرداخته به اعزام سی هزارعسکراضافی اقدام نمود، همزمان بااين سياست جانب مقابل دولت نيزباتکتيک های جديد عمليات جنگی شانراتشديد کرده تلفات بسيارسنگينی رابرجنگنده های مسلح حامی دولت واردکردند واين شدت هنوز ادامه دارد .

دولت انگليس که درزمان حکومت گوردن براون می گفت تاچهل سال ديگرعساکرش راازافغانستان بيرون نمي کند تغيرسياست داده صدراعظم جديد اعلان کردکه حتی تاقبل ازسال 2012شروع به خروج عساکرش ازافغانستان می نمايد سايرممالک اروپايی سال2014راسال سپردن مسئوليت امورنظامی به قوت های افغانستان اعلان کردندوکشور هالند عساکرش رادراول اگست سال روان بصورت مکمل ازافغانستان خارج نمود .

کنفرانس کابل که تحت پوشش های مختلف تبليغاتی قرارداده شدعمدتاًروی تبادل نظرپيرامون استراتيژی خروج از افغانستان چرخيدکه دولت کابل بناحق آنراابتکارازجانب خود قلمدادکرد، زيرااستراتيژی خروج ازافغانستان نزدمراجع امريکائي وشرکايش کامپلکسی ازاستراتيژی هابراستراتيژی نظامی ، استراتيژی اقتصادی ومالی ، وضع وچگونگی حکومت داری، پرابلم فساددردولت، استراتيژی سازش وتفاهم بااپوزيسون مسلح وغيره رااحتوا می کند . کنفرانس کابل روی همين موارددائرگرديده تحويلدهی 50% کمک هابه دولت و50% به موسسات غيردولتی وسازمانهای بين المللی راتائيد نمود، زيراوقتی انحلال نظامی افغانستان صورت ميگيرد ووظايف قوت های نظامی خارجی بدوش قوای مسلح افغانستان گذاشته می شودموازی با آن بايست امورمالی واقتصادی نيزبدولت سپرده شودواين يکی ازاجزای اساسی استراتيژی جديد " اوباما" است .

ازوضع برمی آيدکه امريکاازجنگ درافغانستان چيزی بدست نياورده يکجابامتحدين تحت فشارمردم خويش قراردارد. اين سوال که فرزندان آن هاتاچه وقت وبرای چه درافغانستان باقيمانده وکشته می شوندوتاچه زمانی پولهای جمع آوری شده ازماليه دهندگان رابرای دولت مبتلا به فساددرافغانستان ميدهند ازجانب مردم مطرح است .

رهبری جديدامريکا وانگليس باکمپاين های جديد انتخاباتی درسالهای2011 و2012 مواجه اند وميخواهندآرای مردم شانرابدست آورند، ازاين روجبراً وادار شده اندتااين خواست مردم شان رابحيث يک استراتيژی جديددرموردافغانستان ومعضلات عديدهء آن شکل دهند . شايداين حالت امريکا راوادارسازدتاعلی الرغم مراحل اول استراتيژی اشغال حالا استراتيژی خروج را مطرح سازد .

اوضاع مغشوش نظامی وسياسی، حالت بيمارگونه دولت، آرايش سياسی ونظامی مؤتلفين دولت ومانورهای اپوزيسيون مسلح سوال ثبات واستقراراوضاع رادرصورت خروج نيروهای جنگی خارجی ازهمين حالامطرح می سازد .

نيروهای نظامی وسياسی داخل کشور، هيأت حاکمه وممالک همجوارازاين وضع برداشت های مطابق بدورنمای سياست های مطروحه وموقف های جداگانه شان رانزد خوددارند .

هيات حاکمه ائتلافی که روی کدام اصل سياسی، ملی ياوطنی باهم يکجا نشده بلکه زيرجبربيگانه درفساد وچپاول باهم دست داده است معلوم نيست بعدازخروج عساکرخارجی به چه حالی باهم درخواهد افتيد يادرچه وضعيتی قرارخواهد گرفت، سقوط احتمالی، جدائی، ملامتی يکديگردردوران حاکميت باآغازخصومت های جنگی، ترور وغيره ؟

بااعلان مذاکره باطالبان وسهمدهی آنان درقدرت موضعگيری نيروهای سياسی تحول مجددنموده ، متحدين نه ساله رژيم که ستون اساسی حاکميت به ايشان اختصاص داردعليه اين سياست قرارگرفتند وبسوی آرايش قبل ازکنفرانس بن که درمقابله باطالب هابميان آمده بودگرايش يافتند .

حالاافغانستان متاع رويدست معامله گران خارجی است ، پاکستان به امريکاافاده ميدهدکه کليدحل مسايل رابدست دارد واگرامريکاآن کشوررادرمنازعه باهندوستان امتيازبيشتربدهدمی تواند مخالفين مسلح دولت راروی ميزمذاکره بنشاند، امريکانيز به اين « راه گنجشکک» دل خوش کرده مايک مولن لوی درستيزآن کشوراعلان کردکه حل مسايل افغانستان بدون اشتراک پاکستان (يقيناً منظورازاشتراک دادن،سهم بلند است) ، ممکن نيست .

درصورت تحقق گرايش بالاوتغير مضعگيری قوت های مطرح داخل افغانستان خطرات تکرارحادثات دههء 90 دربرابرچشمان مردم قرارگرفته سطح مهاجرت هابلندرفته بازارقاچاقبران انسانها گرمتر ميگردد.

دردهه90 سياست سازان عقب پرده رسماً سياست عقبگرا وتخريب دستاوردهای بيش از60 سال افغانستان رادرسرخط کارشان قراردادند، اين سياست تخريبی که توأم باجنگ وآدمکشی، مهاجرت های کتلوی، دامن زدن به اختلافات قومی وقبيلوی، تسلط کلچرزورسالاری عملی می شدتاکنون اثرات بسيار سوء وبازدارنده درحرکت بسوی تحولات به نفع مردم رادارد . البته ترکيب حاکميت ونيات منفی وغيردلسوزانه آنهابه امورکشوری يکجا باسياست های نامتعادل خارجی هادرهمه عرصه هاومداخلات همسايگان مغرض دراين بازی وگرايش به انارشی محوراصلی عوامل جاری را می سازد .

نه سال حاکميت موجودکه ازهرلحاظ فسادزده وغيرقابل اعتماد برای مردم است درهمين بازی هاسپری گرديده مسايل اساسی مملکت دامنگير مردم درسايهء بازی های ناپخته وخاک به چشم يکديگرزدن سپری شد .

فقرفرهنگی،عدم تأمينات لازم اجتماعی،خدمات صحی،معارف،بازسازی وبعدهاشبهی ازانکشافات آن هم نامتوازن، قاچاق موادمخدروابتلای جوانان وزنان به آن،آدم ربائی،زجرزنان واطفال ناشی ازکرکترتفنگ سالاری وزورگويی افراد وگروه های مسلح داخل وخارج رژيم بخصوص جنايات کمپنی های خصوصی امنيتی،فراموشی کثيرالعده ترين طبقه جامعه يعنی دهقانان وزندگی فلاکتباردهات، نبود وسايل مدرن زراعتی واتکابه گاوآهن مانندقرون اولی درامور زراعتی،قشرسازی وطبقه سازی تصنعی بنابرپلان های ظالمانه وغيرعادلانه برخی حاميان رژيم مخصوصاً ايالات متحده امريکا(داراساختن نامشروع يک تعدادمعلوم الحال که بيش ازسه دهه تحت حمايت امريکاقرارداشته وعده ای از برگشتگان ازآن کشور)، قشرجديدمصروف درکارموادمخدره که طبق يک احصائيه ملل متحددرسال2007به تعداد2,9 مليون نفردراين عرصه مصروفيت داشته وبه تعداديکصدهزارنفردرکارقاچاق آن استخدام شده اند ونقش آن درهمه امورکشوربخصوص تعين خط حرکت دولت،انتخابات رياست جمهوری،پارلمان وديگرارگانهاچشمگيرخواهدبود، زندانی ساختن خودسرانه مردم توسط عساکرخارجی ،زجروشکنجه بيرحمانهء آنها،پوليس بی عاطفه ، اردوی ناقابل درامورمسلکی وحربی،سياست نامتوازن خارجی وترک سياست عنعنوی بی طرفی وعدم انسلاک افغانستان همه معضلات وپرابلم های است که سرراه زندگی مردم قراردارد.

وضع آشفته وطن ضرورت يک تشکل فراگيرملی رابرای حل معضلات ومبارزه برای به حال تعادل آوردن کشوراز لحاظ امورداخلی وخارجی بامسوليت عظيم ملی ووطنی جداًمحسوس ساخته است . تشکلی که بتواندازطرق دموکراتيک به حل وفصل اين معضلات اثربگذاردودرحقيقت محتوای مبارزه اش راهمين اصل تشکيل دهد.جای اين تشکل درروند سياسی – اجتماعی افغانستان خالی است .

حل اين معضلات يک پروگرام کوتاه مدت وطويل المدت رااحتوا خواهدکرد.درکوتاه مدت مبرم ترين مشکلات مردم بايست راه حل يابد،بايداعتمادمردم برای احيای احساس ملی ووطنی وباورمندساختن آنهادررهايی ازاستبدادوجبر زورمندان وعناصرفاقد حس انسان دوستی وعواطف بشری وقطع دست رشوه خواران وغارتگران دارايی عامه ازارتکاب مزيداعمال شان جلب گردد .

پروگرام طويل المدت راهماناوظايف احيای مجددهمه مبادی ازميان رفته وساختن مجددافغانستان که حاکميت قانون وموازين دولت داری مدرن درآن تمثيل گرددوجايگاه آن درميان همسايگان وسائرملل جهان به حيث يک دولت دارای موازين حقوقی وقانونی تثبيت نمايد،دربرخواهد گرفت زيراحوادث دودههء اخير همه بنيادهاواساسات ضروری برای يک جامعهء قانونی شده ومتعادل راازميان برده است وطی ده سال قبل ازدولت جديدکشوردرخلای قانون اساسی وساير قوانين قرارداشته است .

نيروهای که بتواننددريک پروگرام مشترک ملی به خاطر خدمت وبهروزی مردم باهم جمع شوندازاهم ضروريات دروضع کنونی افغانستان است .

تاجاييکه تجارب دهه هشتاد درخاطره ها باقيمانده است نيروی چپ دموکراتيک شايدبتواندباداشتن تجارب بيش ازچهل سال اعم ازحالت اپوزيسون وحاکميت کاری راازپيش ببردوباداشتن استحکام داخلی تشکيلاتی – فکری وبرناموی بحيث يکی ازهسته های تحول پسندوترقيخواه قدرت جازبه وهمسوئی سياسی باسايرتشکلات مطرح درکشورراايجاد نمايد، باشيوه های سالم سياسی واتکابرموازين دموکراسی ومردم سالاری درروندجاری وبعدی جامعه نقش واثربگذارد تادررقابت برای خدمت به مردم وبهبود اوضاع درخط مقدم تحولات جاگيرد .

حل اين همه معضلات بستگی به صلح واستقراراوضاع دارد.تامين صلح واستقراراوضاع باسياست جاری هيئت حاکمه مشکل بنظرمی رسدزيرا صلح دوامدار،نه تاکتيکی که توسط خارجی هاجهت پافراکشی ازجنگ جاری پيش کشيده شده است ايجاب می نمايدتامشکلات ناشی ازعدم تفاهم ملی، نابرابری درتأمين حقوق مليت های ساکن درکشوريکجاباقطع سياست های مداخله گرانهء خارجی ها ممکن نيست .

سياست های جاری خارجی هاکه ظاهراً به شکل دوپهلوودوگونه پيش برده می شوددورنمای تاريک وتداوم جنگ رادرابعادديگری ترسيم می نمايد. نشودکه کشورمابرای مدت های ديگرميدان سياست بهم اندازی فرق مذهبی گرديده ودرآينده جنگ مدارس وتکاياصفحات خونين ترديگری رابرتاريخ جنگها درافغانستان بکشاند .شدت فعاليت های وهابيون ومدارس آن هاودرعين زمان گستره فعاليت مذهبی ايران وبنيادگرايی محافل بنيادگرای پاکستان امکان بروز حادثات بعدی راازروندفردای کشوردورنمی سازد.چپ دموکراتيک که ازلحاظ تفکر وانديشه های برناموی درورای تعصبات ملی ومذهبی سير می کند بايدنگذارددين پاک اسلام که مردم ازتولد تامرگ برطبق هدايات آن عمل می کند بيشترازاين وسيله دست غارتگران وخرافات پسندان باشد بايست حقايق اين دين راکه سعادت وخوشبختی دنيوی واخروی مردم رابربنيادآزادزيستن،نوع بشررابه خيروفلاح رهنمون شدن وصلح رابرجنگ رجحان دادن ودههاارزش ديگررااحتوا می کند به مردم تفهيم کرد .

پيشبردسياست معقول و متناسب به ارزش های معنوی جامعه باعث خواهد شدتامردم به شفافيت وسچگی اهداف وبرنامه های چپ دموکراتيک رابدرستی درک کنند وآترابه حيث يک جمع سياسی متعهدبرآرمان ها وسعادت جامعه بشناسند . اين تشکل می تواندباتجديدکامل مرامی وتشکيلاتی متکی برمبانی دموکراتيک مرزروشن ميان نيک وبد ترسيم نمايد.

درجنگ های تبليغاتی امروزمعمول شده است تانقش گذشته چپ دموکراتيک راباشيوه های غيرواقعبينانه وخلاف رعايت اصول اخلاق درسياست سراسر منفی جلوه دهندوآنرادربرابربرخی کمبودی های طبعی وغيرقابل جلوگيری مسئول نشان دهند، همه خوبی هاوکارکردهای احسن رادرسايهء خموشی ببرندوطبل وسرنای معايب راباضرب محکم تربکوبند ، حتی چيزهای راکه خودخراب کرده اندآنرانيز بدوش گذشته بگذارند .برخی اجرااتی راکه طی نه سال حاکميت بعدازکنفرانس صورت گرفته است نمی توان نفی کردزيراحاکميت موجود وقتی درکابل جاداده شد دردواير دولتی جزتف دانی وسرخانه چلم چيزی ديگری نبود. اماآنچه که بايد صورت ميگرفت وعملی می شدباامکانات وسيع مالی(20 مليارد دالرطی نه سال درافغانستان مصرف شده است ) " به گفته عمرزاخيل وال وزيرماليه رژيم" وحضورقوای نظامی، مشاورين ومتخصصين بيش از40کشور جهان تطابق نمی کند ، ازاين سبب شکوه وشکايت مردم روز افزون است. وزيرماليه رژيم اعتراف کردکه طی سه سال اخير 4,2 مليارد دالرتوسط شرکت های بزرگ خارجی وهمدستان افغانی آنهاازکشوربه بيرون انتقال داده شده است . يک نيروی سالم باداشتن دست ودل پاک وسازمانده خوب ازلحاظ اجراات می توانست ازمبالغ وامکانات سرشاريک زيربنای خوب توليدی صنعتی وزراعتی راايجاد کندتا افغانستان راآهسته آهسته ازبازارمصرف موادوامتعهء خارجی به يک کشور نسبتاً خودکفا مبدل سازد .

آياچپ دموکراتيک خواهدتوانست مملکت راازتنگناهای اختناق آورموجودبه سلامتی عبوردهد ؟ اين امرممکن است به شرط آنکه :

1-   نيروهای چپ ازپراگندگی موجودبه سوی تشکل واحدسيرکند،همدلی وهمسويی ناشی ازاحساسات وطنپرستانه وخدمتگذاری به مردم محرک اين سيرباشد. آرمان واحد(افغانستان ارام ودرحال پيشرفت)تشکل واحدراازلحاظ پيوندهای ارگانيک سياسی وتشکيلاتی بهم نزديک سازد وتکليف بحث های طولانی واتلاف وقت را يکجا باچانه زنی هاروی بده وبستانهای تشکيلاتی ازسرراه ايشان بردارد.

2-   چپ دموکراتيک دريک طيف گسترده تربااحزاب سياسی وطنپرست ودارای آرمانهای نيک مشترکات سياسی اش رادرکنارهم قراردهدودرجهت تحقق وظايف عاجل ومبرم مسير مشترک پيداکند .

3-   حمايت ازيک دولت دارای سجايای نيک وهواه خواه آسودگی مردم بحيث يک وظيفه درمقابل هرنيروی که خواهان سعادت انسان سيه روز وشوربخت جامعهء ماست بائيست قرارداشته باشد، اماخط فاصل صريح وقابل لمس بايد ميان چپ دموکراتيک ودولت فاسد، مفسدين وغارتگران ، رشوه خواران وفريبکاران کشيده شودزيراهمسوئی بايک قدرت حاکم فاسد، وابسته ومطيع به بيگانه حال وآينده چپ دموکراتيک رادرآئينه تاريخ زير سوال می برد  .

4-   ازتفکربرخی فعالان سياسی چنين برمی آيدکه جنبش چپ درحدوديک تشکل خالص روشنفکری اکتفاکرده نقش سايراقشارولايه هاراازطريق بدست آوردن آرای آنهادرميدان های انتخابات مربوط می سازد . اين انديشه می تواند درشرايط يک جامعهء مدنی پيشرفته که هرلايه وقشر ازخودتشکل اجتماعی يا سياسی داشته باشد، تاحدودی عملی گردد ولی درشرايط پراگندگی سياسی – اجتماعی، تقسيم بندی هاودسته بندی های قومی وقبيلوی که درافغانستان شيوع داده شده است ايفای اين نقش ازجانب يک عدهء محدودتحصيل کرده هاآن هم نيمی درداخل ونيمی پراگنده درغرب مجال اين تفکررادرعمل ضعيف جلوه می دهد. درشرايط تقسيم بندی های قومی، مليتی وسمتی( که بيش از400شورای خورد وبزرگ قومی وقبيلوی دروزارت عدليه ثبت شده است)ضروراست تاجنبش چپ ازلحاظ تشکيلاتی ترکيبی ازاقوام وقبايل مختلف کشوربوده ازنمايندگان همه اقشار وطبقات اجتماعی آئينه داری نمايد . اين اصل غرض تمثيل وحدت ملی وسيردرورای گرايشات منفی وتفرقه افگنی می تواندچپ دموکراتيک راازيک موقف برتردرروند سياسی واجتماعی برخوردارسازد .

5-   چپ دموکراتيک زمانی خواهد توانست مورداعتماد ومحاسبه نيروهای مطرح سياسی قرارگيردکه بربحرانات احتمالی تشکيلاتی وفکری خود غالب باشد وچون تن واحددرميدان سياست تبارزکند. مداوای بيماری های خودمحوری شخصی ، تعبد خواهی، مقام طلبی وغيره داشتن دموکراسی شفاف درون حزبی وباوربه آن است، تاهرکسيکه آرزوی رسيدن به جائی ومقامی راداردازطريق آرای سری اعضای حزب وزن خودرا بيازمايدودرصورت نرسيدن به مدارج مطلوب باحرمت به آرای حزب بدون عقده مندی وخصومت باديگران دراين جمع سياسی اش تفرقه وچنددستگی ايجاد نکند .

فکرميکنم باچنين يک نيرو وزنه جديددرعرصه سياسی افغانستان تبارز خواهد کرد ويکی ازخلاهای سيستم سياسی کشوردرامربازسازی ، وسعت دموکراسی وبيداری سياسی مردم پُرخواهد شد . ختم


August 20th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات